تفاوت فکر و عقیده موضوعی طبیعی است؛ حتی در افراد یک خانواده، اما تقابل آن هم در افراد یک حزب با اصول یکسان، و به روش تخریب، چندان طبیعی و منطقی به نظر نمیرسید. چرا که تا بوده تقابل، بخاطر اختلاف اساسی در اصول و عقاید مهم بوده و اختلاف فکر، بخاطر تفاوت در جزئیات.
با دیدن واکنشها و واکنش به واکنشهای اصولگرایان شهرستان بویراحمد، آن هم از نوع شاخصان آنها، در رسانههای کهگیلویهوبویراحمد، دو گمان میرود؛ یا این شاخصان یکهتاز بیرقیب، دچار اختلافات شدید در اصول شدهاند؛ یا چون بنا به دلایلی مشخص، در کارزار سیاسی شهرستان بدون رقیب شاخص از حزب مقابل ماندهاند، بنا بر غریزه، دنبال رقیب برای کارزار میگردند و چون میدان را به لطف رد صلاحیت ها، خالی میبینند، خودشان به تقابل با هم( بخوانید به جان هم) افتادهاند تا غریزه رقابتجویی خود را ارضا کنند.
البته یک گمان دیگر هم میتوان برد؛ هر چند خیلی درست به نظر نمیرسد، آن هم این است که حالا که اکثر اصلاحطلبان مطرح، سکوت اختیار کردهاند، اصولگرایان با این سیاست ، میخواهند تنور انتخابات را گرم کنند!
وقتی نخبگان، وجود و فعالیت احزاب مختلف را برای پویایی جامعه ضروری بیان میکردند، اصولگرایان چاره حل مشکلات را در یکدست کردن جامعه میدانستند.
اکنون که تنها رقیب سیاسی موجود، به سکون و سکوت رفته، یکهتازان میدان سیاست بیرقیب، ظاهرا از این سکون و سکوت خسته شدهاند و یکدیگر را به چالش میکشد.
چالشی که ناشی از خمودی محض است؛ چرا که در بحث و رقابت سالم، کنش و واکنش مطرح است؛ نه واکنش و واکنش به واکنش!
لازم به توضیح است این مطلب از یادداشتهای ارسالی مخاطبان است.